سفارش تبلیغ
صبا ویژن
شنیدم مردی از امام صادق علیه السلام می پرسید :«کسی می گوید که دوستت دارم . من از کجا بدانم که [واقعا] دوستم دارد ؟». [صالح بن حکم]
لوگوی وبلاگ
 

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :158
بازدید دیروز :3
کل بازدید :74415
تعداد کل یاداشته ها : 254
103/9/3
11:36 ع
مشخصات مدیروبلاگ
 
حسام الدین شفیعیان[1]

خبر مایه
بایگانی وبلاگ
 
فروردین 90[249]

 

قسمتی از خطبه 159

 

بخدا قسم انقدر بر این جامه ء کهنه ی خود وصله زده ام..که از وصله ی زننده آن شرم دارم.فردی به من گفت..چرا این جامه ء کهنه ی وصله وصله را از خودت دور نمی کنی؟!به اوگفتم ..تو از من دور شو!

 

به گاه بامدادان و طلوع فجر در هنگامه ی رستاخیز توده ها است که راهیان و رهروان شب مدافعان حق در شبهای دیجور اختناق ستوده می گردند.

 

خطبه ی شماره ی 60

 

مبادا که بعد از من خوارج را بکشید ..چون کسی که در تلاش برای دستیابی به حق بوده است..مانند آن کس نیست که در پی باطل رفته و آنرا دریافته است.یعنی معاویه و یارانش.

 

ترجمه ی نامه ی شماره 76نامه ی امام علی به عبدالله بن عباس هنگامی که او را در بصره جانشین خود قرار داد...

 

با سعه ء صدر با مردم برخورد کن چه..وقتی که با آنها دیدار میکنی.چه زمانی که با آنها می نشینی.چه هنگامی که به آنها دستور می دهی.از عصبیت و خشم دور باش که آن از خود بیگانه شدن شیطانی است.و بدان آنچه تو را به خدا نزدیک میکند.از آتش به دور می دارد.و آنچه از خدا دور می کند...به آتش نزدیک می کند.

کتاب حکومت در نگاه علی (ع)

 

 


  
  

یک زمان نوح نبی فریاد کرد

نهصد و پنجاه سال ارشاد کرد

نهصد و پنجاه سال روشنگری

این چنین ست شیوه پیغمبری

وحی آمد که تو نوح ارشاد بس

بهر این نامردمان فریاد بس

حجت خود را تو کردی آشکار

کار ایشان را تو بر ما واگذار

تا بگیرد قهر ما دامان شان

پس فرو کوبد بهم طوفان شان

نوح و یارانش روزان و شبان

یکدل و یکرنگ با ایمان و جان

کرد کشتی همچو ماهی روان

اندرونش مرد و زن ..پیر و جوان

نوح را فرزند نااهلی بدی

گرچه او را بود فرزند خودی

نوح گفتا ای خدای مهربان

هست فرقی بین او با دیگران

وحی آمد نی چه فرقی با دیگران

جمله یکسانند زی من بندگان

لیس من اهلک گرچه اهل تو

نیست صالح گرچه صالح اصل تو

برد کشتی مردمان اهل را

وانهاد آن غرقه گان جهل را

.....................................................

گوشه ای از آدم تا خاتم-از زنده یاد استاد محمد جواد شفیعیان/

..........................................................................


  
  

خطبه ی شماره ی 61

 

هنگامی که او را از کشته شدن غافلگیرانه/ترور/هشدار دادند ......خداوند سپری محکم برایم قرار داده است.پس آنگاه که روز مرگم فرا رسد..از من جدا می گردد و تسلیم کند.پس تنها در آن لحظه است که تیر به هدف می خورد و زخم التیام نمی پذیرد.

 

........................................

 

 

 

قسمتی از خطبه ی 174

 

ای مردم...بخدا قسم ..هرگز شما را به طاعتی بر نمی انگیزم..جز اینکه خودم پیش از شما به آن عمل می کنم.و شما را از عصیانی نهی نمی کنم مگر آنکه خودم قبل از شما از ارتکاب آن باز می ایستم.

 

................................................................

 

قسمتی از خطبه ی 127

 

دوگروه در رابطه ی با من به هلاکت خواهند افتاد..دوست افراطی..که افراط کاریش او را به باطل می برد و دشمنی که آگاهانه از حق من طفره می رود.و کینه جویی اش او را به سوی باطل می راند.بهترین مردم در رابطه ی با من..خط میانه اند.که به آن متعهدند.

.......................................................................

 

 

قسمتی از خطبه ی 96

 

امت ها و ملتهای دیگر شب را در شرایطی به صبح می رسانند که از ستم فرمانروایان خود ترس دارند. و من شب را در حالی به صبح می رسانم که از ستم رعیت خود و آنهایی که تحت فرمانم هستند ترس دارم.

 

 

شگفت انگیز تر از ماجرای عقیل..ماجرای آن شخصی است.که در دل شب به خانه ما آمد..آنهم با هدیه ای و ظرفی سربسته که در آن معجونی بود.چه غذایی که آنرا دشمن می داشتم.گویی که بالعاب دهان و استفراغ مار عجین شده بود.

 

در این لحظه از او پرسیدم که آیا این هدیه است؟!زکاه.. است؟!یا صدقه..؟!که همه ی اینها بر ما خاندان پیامبر حرام است.

 

پاسخ داد..نه این است و نه آن بلکه هدیه است.

 

گفتم ..مادرت به عزایت بنشیند..آیا از راه دین خدا وارد شده ای تا به این وسیله مرا بفریبی!!

 

عقلت کم شده!!جن زده شده ای!!یا دیوانه گشتی؟!!

 

 

 

بخدا قسم اگر همه ی جهان /هفت اقلیم/را با آنچه زیر آسمانهای آنست به من ببخشید تا شاید خدای را عصیان کرده و از دهان مورچه ای پوست جوی را بگیرم هرگز چنین نخواهم کرد..چرا که دنیای شما در نظر من ناچیز تر از برگ جویده شده در دهان ملخی است.


...................................................................


  
  

سوره ی عصر پیامی به همه ی عصر ها و نسلها

 

 

 

 

 

مقدمه

 

 

 

 

 

والعصر..

 

 

 

قسم به همیشه ی زمان..که میدان آزمون ملتها و تمدنها و اندیشه ها و مکتبها و راهها و رسمها و دین ها و آیین هاست.

 

والعصر..

 

قسم به همیشه ی تاریخ ..

 

که جولانگاه گسترده ی تلاشها و کوششها و کشمکش ها و گرایشها و مبارزه ها و پیامها و رهنمود هاست.

 

والعصر..

 

قسم به همیشه ی روزگار..

 

که پهنه ی جدال حق و باطل..عدل و ظلم ..نورو ظلمت..خدمت و خیانت..عزت و ذلت..پاکی و پوکی..شرافت و رذالت..

 

مردی و نامردی و ارزش و سود است.

 

آری ..قسم  به عصر..

 

که همه ی انسانها..در هر عصری و نسلی که باشند..در هر زمینی و زمانی که باشند..و در هر مرحله ای از علم و تمدن

 

و فرقی و تکامل که باشند..بی هیچ تردید در نوعی خسران و نقصان..غبن و ضرر..و کاهش و فرسایش..و ضلالت و

 

گمراهی بسر میبرند مگر..کسانی که پیام این سوره را..با همه ی ویژگیهایش دریابند..و خود را به سلاح ایمان و عمل

 

صالح و حق و صبر مسلح سازند ..و این اصول زندگیساز و نجات بخش و کمال آفرین را..نه به گونه ای انتزاعی..

 

بل به شکلی منسجم و مرتبط و ارگانیک..بر سر گذشت و سرنوشت خویش حاکمیت بخشند./صفحه 5/

 

............................................................................................................................................

 

عصر نهضت نبوی

 

 

 

والعصر..

 

 

 

قسم به عصر نهضت نبوی..که جلوه گاه ایمان و عمل صالح و حق و صبر..در امت نخستین اسلام ...بود.

 

عصری که مسلمانان پاکدل و پاکباز و پرشور صدر اسلام..پیام زندگیساز و عزت آفرین و کمال بخش این سوره را..با همه ی وجود خویش ..دریافتند

 

و در پرتو رهبری همه جانبه ی پیامبر ..در مدت بیست و سه سال ..یعنی که کمتر از ربع قرنی ..توانایی و یارایی آنرا یافتند ..که لرزه بر پیکر قدرتهای طاغوتی و

 

امپراطوریهای قدرت طلب و ستم پیشه آن روز و روزگار ..در شرق و غرب عالم ..بیفکنند.عصری که خود ..نموداری از تحقق عینی پیام و رهنمود این سوره

 

..و شاهدی بر اصالت و حقیقت جهان شمول آن..در مقیاس وسیعتر و گسترده ترست.

 

و بی جهت نبود که مسلمانان صدر اسلام..در هر ملاقاتی..به هنگام خداحافظی ..دستهای خویش را بر یکدیگر می نهادند ..و این سوره را بعنوان پیامی

 

همواره زنده و سازنده ..برای هم می خواندند و آنگاه از یکدیگر جدا می شدند.

 

عصری که امت مسلمان نخستین..بر اساس رهنمودهای این سوره..مدینه ی فاضله ای-اگر چه در سرزمینی کوچک-پدید آوردند که ایثار و اخلاص از در و دیوار

 

آن می بارید..

 

و خورشید ایمان ..روشنی بخش زندگی و حرکتشان بود..

 

و عمل صالح..کار مدامشان..

 

و توصیه به حق..شعارشان..

 

و صبر و مقاومت..وجودشان..

 

تا آنجا که در شهادت..بر یکدیگر پیشی می گرفتند ..و در اوج تشنگی و عطش..در میدان نبرد..جام آب را به یکدیگر احاله می کردند.

 

تجسمی بودند از کلمه ی توحید..و توحید کلمه.

 

نموداری بودند از ایمان و عمل صالح و حق و صبر.

 

تبلوری بودند از برادری و برابری و الفت و محبت و صفا و صداقت و پاکی و صمیمیت و یکرنگی و یکدلی.

 

عصاره ای بودند از سوره ی عصر.

 

صفحه 7-8/

 

........................................................................................................................................................................

 

عصر حکومت مهدی(عج)

 

 

 

والعصر..

 

 

 

قسم به عصر حکومت مهدی..عصر رهایی نهایی انسان..از خسران و نقصان و کاهش و فرسایش.

 

عصر فرو ریختن همه ی نظامهای سلطه گر و ارزشهای طاغوتی.

 

عصر آزادی راستین انسان از انواع بندگیها و بردگیها و ستم ها و بیدادها.

 

عصر تجلی ایمان و عمل صالح و حق و صبر در امت واحد جهانی.

 

عصر شکوفایی و بالندگی آزاد همه ی استعداد های انسانی.

 

عصر پیشوایی مستضعفین..وارثین راستین زمین.

 

عصر وراثت و حاکمیت بندگان صالح خداوند بر پهنه ی زمان.

 

عصر نجات غایی انسان از انواع استبداد..استثمار ..استحمار..استخفات..استعباد و نهایتا استضعاف.

 

عصر رستن راستین انسان از خسران فرهنگی..خسران اقتصادی..خسران اجتماعی..خسران سیاسی.

 

خسران نظامی.خسران انسانی.خسران اخلاقی و دیگر خسران ها و نقصان ها.

 

..........................................................................................................صفحه10-11...........................................................................

 

سوره ی عصر پیامی به همه ی عصر ها و نسلها-نویسنده-زنده یاد محمد جواد شفیعیان/


  
  

زنده یاد محمد جواد شفیعیان

نویسنده.

محقق و مفسر.

سخنور.

شاعر.

آثار...

حکومت در نگاه علی (ع)

نماز عصیانی علیه شرک

سوره ی عصر پیامی به همه ی عصر ها و نسلها

و..................................

1379-1329


  
  
<   <<   21   22   23   24   25   >>   >